یکشنبه 02 دی 1403

رد‌پای مشروطه در طاق بزرگ طاق‌بستان

289
0

کتیبه‌ای تاریخی در طاق بزرگ طاق‌بستان برای چندین سال در کنار اسب خسرو خودنمایی کرد و رفت.

این کتیبه که به خط نستعلیق حجاری شده بود، به شرح وقایع پیروزی مشروطه‌خواهان در سال ۱۳۳۰ قمری می‌پردازد. آنچه از این کتیبه بر اساس تصاویر قدیمی باقی مانده است به این شرح است و مقداری از خطوط پاک شده است؛

به‌تاریخ بیست چهارم ربیع‌الثانی سنه هزار و سیصد و سی از طرف هیئت/ دولت مأمور انتظامات لرستان و کرمانشاهان شده که سالارالدوله.../کوتاه گفتم از من توجهات حضرت باری... بنده بعد از حرکت از تهران.../ من مشاکلی داشت آمده آنجا را منظم نموده زانجا همدان آمده باتفاق آر.../ ...همدان... طهران... حرکت کرده.../... از آنجا کردستان را منظم نموده... آمده .../ و در صحنه...(داوود) خان امیر اعظم کلهر از طرف سالارالدوله ... جمعیت... وکری.../... خان وپسرش، و سوارش فراری شده به کرمانشاه آمده... حضرت والا فرمان‌فرما برمسند ایالت...

اما واقعه چیست و افراد نام‌برده در این کتیبه کیستند؟  

ابوالفتح میرزا، پسر سوم مظفرالدین شاه در ۸ ذی‌الحجه ۱۲۹۸ در دارالسلطنه تبریز دیده به جهان گشود. او نیز چون دیگر فرزندان مظفرالدین میرزا در تبریز به تحصیل و فراگیری فنون نظامی مشغول شد.

در سال ۱۳۰۶ ه ق از سوی ناصرالدین‌شاه به منصب سلطانی فوج امیریه و قراولی مخصوص همایونی منصوب شد و در سال ۱۳۱۲ به سالارالدوله ملقب شد.

سالارالدوله پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین‌شاه، در سال ۱۳۱۴ به حکومت کرمانشاه منصوب شد ولی یک سال بعد به علت بی‌کفایتی از این حکومت برکنار شد و به تهران بازگشت.

یکی از آشفتگی‌های سال ۱۳۲۹ قمری در ایران،  ورود سالارالدوله از مرز کردستان به ایران بود. سالارالدوله که در سال ۱۳۱۴ هجری‌قمری به حکومت کرمانشاه منصوب و یک ‌سال بعد عزل شده بود و همچنین در سال ۱۳۲۳ نیز حکومت کردستان و گروس را داشت، با آشنایی که به منطقه و سران عشایر داشت به امید به دست آوردن تاج‌وتخت و به بهانه همراهی با محمدعلی شاه در تاریخ بیست جمادی‌الثانی ۱۳۲۹ هجری‌قمری از کردستان وارد خاک ایران شد و هفده رجب وارد شهر سنندج شد. (خاطرات فرید، ص ۳۷۵، سال ۱۳۵۴)

در ۴ شعبان  همان سال، سالارالدوله وارد کرمانشاه شد و پس از اتحاد با سران عشایر از جمله داوودخان کلهر و نظرعلی خان لرستانی که پدر زنش نیز بود، به سمت تهران حرکت کرد.

در بین راه بسیاری از روستاها توسط همراهان او غارت شد و در بیست و هشتم رمضان به نوبران رسید. دولت مرکزی برای سرکوب او یپرم خان ارمنی را مسئول سپاه نمود و در این رویارویی و در تاریخ دهم شوال سالارالدوله به‌سختی شکست خورد و تا همدان عقب‌نشینی کرد.

در تاریخ بیست ونهم ذیقعده سال ۱۳۲۹ قمری، قوای سالارالدوله بار دیگر در ملایر از بختیاری‌ها شکست خورد و روز بعد سالار الدوله به لرستان فرار کرد. (خاطرات فرید، ص ۳۸۲، سال ۱۳۵۴)  

بیست سوم ذیحجه سال ۲۹ قمری سالارالدوله مجدداً وارد کرمانشاه شد و در بیست صفر پس از ورود یارمحمد خان کرمانشاهی از مجاهدین دوره مشروطه به کرمانشاه، سالارالدوله فرار کرد. (خاطرات فرید، ص ۳۹۴، سال ۱۳۵۴)  

پنجشنبه سوم ربیع‌الاول سال ۱۳۳۰ قمری، بار دیگر قوای سالارالدوله به کرمانشاه حمله کرد و سالارالدوله در روز چهارم ربیع‌الاول مجدداً به کرمانشاه بازگشت.

سالارالدوله و همراهانشان به غارت و چپاول شهر پرداختند.    

دولت وقت جهت سرکوب سالارالدوله تصمیم به انتصاب فرمان‌فرما به‌عنوان والی لرستان و کرمانشاه گرفت. این انتصاب با رایزنی‌های خود فرمان‌فرما و نیز به جهت آشنایی او به منطقه به دلیل حکومت قبلیش در آن ناحیه صورت پذیرفت و در روز بیست وسوم ربیع‌الاول، فرمانفرما به‌طور رسمی والی لرستان و کرمانشاه شد. (اتحادیه عبدالحسین میرزا فرمانفرما)

فرمان‌فرما روز ۶ آوریل (۱۷ ربیع‌الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری) با استعداد زیادی از تهران به‌طرف همدان حرکت نمود و مدت کمی در قزوین توقف نمود ولی آخرالامر از آنجا حرکت کرد.

کمی پس از آن قریب ۶۰۰ نفر بختیاری در تحت فرماندهی شهاب السلطنه و ضیاءالسلطان به عقب آن‌ها حرکت کرده و به آن‌ها امر داده شد که به زنجان بروند تا آنکه اوامر ثانوی برای حرکت به مقصد به آن‌ها داده شود. (رضازاده ملک، ۱۳۷۷: ۶۳۷)

دولت برای مقابله با سالارالدوله و کمک به فرمانفرما، یپرم خان را با تعدادی از سوران بختیاری به همدان گسیل می‌کند و یپرم خان ۱۱ مه (۲۴ جمادی‌الاول ۱۳۳۰) با ۲۰۰ نفر به همدان وارد شده و دهمین که فرمانفرما به‌طرف خصم می‌رود، به او ملحق می‌شود. (رضازاده ملک، ۱۳۷۷: ۶۵۰)

یپرم خان و همراهانش در همدان به فرمانفرما پیوسته و به‌اتفاق به‌سوی کرمانشاه حرکت می‌کنند. اما در شورجه که نزدیک همدان است، یپرم‌خان کشته می‌شود ولی نیروی تحت فرماندهی او با فرماندهی کری معاون یپرم خان، به راه خود ادامه داده و نهایتاً در ۱۱ جمادی‌الثانی جنگی در منطقه بین بیستون و صحنه درمی‌گیرد و داودخان و پسرش که از سپاهیان سالارالدوله هستند، کشته شده و بقیه سپاه نیز متواری می‌شوند.

دو روز بعد یعنی در تاریخ ۱۳ جمادی‌الثانی فرمانفرما وارد کرمانشاه می‌شود و به مدت دو سال و نیم برای بار دوم والی کرمانشاه می‌شود.

این کتیبه در سال ۱۳۹۰ برای اولین بار توسط ملیحه مهدی‌آبادی بازخوانی و معرفی شد.

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام
ایمیل
وب سایت