دوشنبه 03 دی 1403

صنایع کهن دستی، جوانگرایی، تعامل سنت و مدرنیته

76
0

فردین زارعی

کارشناس روابط عمومی

در دنیای جدید توجه به هنرهای اصیل و کهن که خواستگاه بشری دارند و استفاده از تکنولوژی‌های نوین بخشی از دنیای پست مدرن و ضرورت حال جامه امروز است که نه تنها بازگشت به سنت‌ها و هنرهای کهن را طردنمی‌کند، بلکه تکنولوژی و ابزار جدید را برای توسعه آن به کار می‌گیرد.

امروزه در حوزه علوم اجتماعی و علوم شناخت جوامع بشری اصطلاحاتی رواج یافته که طی آن متفکران سعی بر معرفی ابعاد مختلف زندگی بشری در زمان فعلی را دارند. از اصطلاحاتی چون مدرنیته و پست‌مدرن گرفته تا روابط انسانی و ایسم‌های مختلف که هر یک به نوعی معرف بخشی از ابعاد گسترده بشر هستند. مقصود نظر نگارنده از این ابعاد مختلف، انسان مدرن است و همان بحث معروف تقابل آن باسنت‌ها یا تقابل سنت و مدرنیته که باعث بروز دورانی شده که به پست مدرنیسم شهره گشته است. سالیان درازی است که بشر وارد دنیای مدرن با آن طمطراق و تکنولوژی شده که این مدرنیته انسان را به نوعی به انزوا کشانده و می‌توان گفت جای تمام شئونات زندگی اجتماعی را برایش پر کرده است. ارتباطات بشری از نوع مستقیم تغییر یافته، انسان منزوی شده و از دهکده جهانی پا را فراتر نهاده و به کلبه و سپس شخص جهانی مبدل شده است. 
هنر جایگاهش را از دست داده و از این راه برخی از اصول زندگی کهن بشری مانند صنایع‌دستی و هنرهای سنتی جایگاه واقعی‌اش را فراموش کرده است. در این دنیا خلاقیت، هنر، عواطف و احساسات بشری که باعث خلق آثار منحصر به فرد و مختص به نوع بشر می‌گشت از بین رفته و ماشین جای همه چیز را گرفته است. اما چند سالی است این تمدن مدرن به نوعی پوچی رسیده و بشر سراسیمه به دنبال اصل خود می‌گردد، شاید دریافته که جای آن همه زیبایی و هنر که خداوند از ذات خود در روح انسان دمیده را هیچ مصنوع ماشینی نمی‌تواند پر کند و اینچنین شد که وارد جهانی جدید اما سنت‌گرا به نام پست مدرن شده‌ایم.
بازگشت به سنت‌ها، اعتقادات، باورها، هنر، احساسات و... رهاورد این دوران است. با توجه به این مطالب موضوع صنایع‌دستی یکی از همین شاخصه‌های ویژه بشر هنرمند است انسانی که با دارا بودن روحیه لطیف و پر از احساس با داشتن حس نوع‌دوستی دست به آفرینش می‌زند، اما نه آفرینشی ماشینی و بی روح بلک مصنوعی نشات گرفته از روحی بزرگ که خداوند فقط در نهاد انسان قرار داده و همین روح هم باعث شده که انسان اشرف مخلوقات لقب گرفته و خداوند بر آن فخر کند و اینگونه است که می‌بینیم در دنیای بی روح فعلی دستان هنرمندان اقدام به خلق آثاری می‌پردازند که تا ابد اذهان را درگیر خود می‌کنند.
به همین جهت وظیفه مسئولین و متفکرین کمک به رشد، پرورش، نگهداری و حفظ این سنت گرانقدر در دنیای مدرن امروز است، اما آیا می‌توان بین این دو مقوله یعنی هنر به عنوان یک سنت کهن با مدرنیته امروزی تعامل برقرار کرد یا اینکه لزوماً یکی بر دیگری بایستی چیره شود و باعث نابودی آن گردد؟ 
به نظر نگارنده با توجه به گستردگی و پیشرفت لحظه‌ای در دنیای امروز به هیچ وجه نمی‌توان مدرنیته را انکار کرد و اگر این تکنولوژی در خدمت بشر نیک‌کردار قرار گیرد چه بسا اتفاقاتی زیبا در جهان صورت پذیرد و از طرفی با توجه به فطرت انسان که علاقه به بازگشت به سنت‌ها را دارد و امروزه به شدت انسان‌ها را درگیر خود کرده از این مهم نیز نمی‌توان غافل شد چرا که نقشی مهم و حیاتی در روابط عاطفی انسان‌های مدرن به عنوان یک رابط یا کاتالیزور دارد. با کمی تامل و دقت می‌توان نقاط مشترک بسیاری بین این دو مقوله یافت که پرورش هر کدام از آنها باعث تعالی دیگری می‌شود. 
صنایع کهن و زیبای دستی و هنرهای سنتی نیز می‌تواند با ترکیب ذهن خلاق و جوان نیروهای خوشفکر و تکنولوژی امروزی جایگاه مهم خود را باز یابد، زنده شود و تا ابد زنده بماند. این هنر بایستی در زمینه‌های مختلف مانند مواد و متریال، تبلیغات، بسته‌بندی، نحوه نگهداری، سیستم‌های آموزشی و مدیریتی و مسائل مرتبط با آن با کمک تکنولوژی امروزی خود را بروز رسانی کرده تا نه تنها از چرخه دنیای انسانی جدید جا نماند، بلکه بازیگر نقش‌های مهم نیز شود. چرا که هنر زبان مشترک تمام انسان‌های دنیا است و این گونه می‌توان نتیجه گرفت که بدون حذف هیچ کدام از دو عامل مهم سنت و مدرنیته نه تنها تقابل ایجاد نکرد بلکه با برقراری تعاملی منطقی باعث متعالی شدن این هنر قدیمی و پر افتخار شد.
باید بپذیریم دنیای امروز در دوران پسامدرنیسم نیاز دارد که هنرهای اصیلی چون صنایع‌دستی به تنهایی با توجه به تغییر اوضاع و احوال انسان‌ها نمی‌تواند جایگاه قابل قبول و در خور شأنی با توجه به حضور رقبای قدرتمندی که دارد به دست آورد و مسئولان و فعالان این حوزه باید تلاش کنند تا با تعامل با دنیای امروز و بهره‌گیری از دستاوردهای آن این زیبا هنر اصیل را به جایگاه واقعیش برسانند. این میسر نمی‌شود مگر با ایجاد رابطه با افکار جوان و مترقی و استفاده از توان و ظرفیت‌های کاری، مدیریتی و علمی آنان چرا که متاسفانه در این حوزه گاهاً برخی با تاکید بر عدم استفاده از تکنولوژی‌های روز  بصورت صد در صد، باعث جا ماندن این بخش مهم اقتصادی، هنری و فرهنگی شده‌اند.
لزوم تغییر این مدل تفکر الزامی به نظر می‌رسد.هرچند در مقابل هستند تفکراتی که صرفاً تاکید بر تکنولوژی روز داشته و توجه به صنعت‌های کهن را نوعی عقب گرد و حرکتی قهقرایی می‌دانند که قاعدتاً هر دو تفکر باطل و باعث از بین رفتن هنرهای دستی اصیل خواهد شد.

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام
ایمیل
وب سایت