عزاداری و سوگواری برای شهدای واقعه عظیم کربلا در غرب کشور به ویژه استان کرمانشاه به لحاظ شکل و نمادهای مورد استفاده با آداب و رسوم خاصی همراه است.
فردین زارعی، کارشناس روابط عمومی در یادداشتی نوشت: با بررسی در احوال و تاریخ پر فراز و نشیب و مردمان غرب کشور و آثار به جا مانده از تمدنهای تاریخی گذشته به نکات مهمی بر میخوریم که تاثیر بسیاری در حوادث و جریانات مردمان این خطه داشته است. یکی از این موارد موضوع دین و مذهب در بین این مردمان است، از دوران پیش از اسلام گرفته تا پس از ورود اسلام به ایران که میتوان گفت محل ورود دین مبین اسلام نیز از این مناطق و حوالی آن است.
در دوران پیش از اسلام با توجه به آثار شاخصی که در منطقه خصوصاً استان کرمانشاه به دست آمده می توان گفت در تمام این آثار به ویژه طاقبستان، بیستون و غیره عامل دین بسیار پررنگ و حیاتی بوده و در این آثار به شدت ملموس است. این موضوع بیانگر فطرت خداجوی و دیانت مردمان کهن این دیار است و همین خصلت باعث شده که دین اسلام پس از ورود در گذر زمان نه تنها ضعیف و کمرنگ نگشته بلکه همواره در حال گسترش و پویایی است.
این موضوع شاید در اکثر نقاط دنیا که اسلام به آنجا راه یافته کمتر نمود داشته باشد علاقه مردم ایران و مردمان زاگرس نشین به دین و معنویت و فطرت خداجویی در تمام شئونات زندگی شان نمود یافته و اکثر امور این مردم بر همین پایه و حول این موضوع گرد آمده و رتق و فتق شده است.
با توجه به مقدمه فوق یکی از آثار دین که میتوان گفت مهمترین نقش در تاریخ سازی و سرانجام ایران زمین داشته و بسیاری از تفکرات و اتفاقات را در دست خود قرار داده و به نوعی راهنما و مسیر ساز مردم بوده حادثه عظیم کربلا است که با گذشته چهارده قرن از این واقعه روز به روز با حرارت بیشتری تجلی مییابد و هر ساله تحت عنوان دهه محرم مردم به عزاداری و تعزیت این حماسه میپردازند.
در غرب کشور نیز با محوریت کرمانشاه این مراسم هر ساله با آداب و رسوم خاص خودش انجام میشود و مشتاقان اهل بیت با دلی سوخته با سنتهای خود این ایام را با عزاداری و ماتم تکریم میکنند. در کرمانشاه عزاداری معمولاً در قالب زنجیر زنی و سینه زنی برگزار میشود و هیئتهای مذهبی و قدیمی کرمانشاه که عمدتاً در بافت قدیمی شهر و مناطق مرکزی و جنوبی آن حضوری چندین ساله دارند با راهاندازی دستههای عزاداری این ایام را زنده نگه میدارند.
معمولاً دستهها از شب اول تا شب نهم در محل خود هیئت عزاداری میکنند و از شب نهم با پوشیدن کفن اقدام به راهاندازی هیئت در خیابانها تا روز عاشورا میکنند. ترتیب این هیئتها نیز معمولاً به این صورت است که در دو ردیف اقدام به زنجیر زنی کرده و دهل زنها و سنج زنها نیز در وسط دو ردیف و علم و کتلها نیز در جلوی هیئت قرار گرفته و سایر افراد خصوصاً بانوان در پشت سر دسته به سینه زنی میپردازند.
یکی از رسوم زیبای این دسته جات این است که مسیر خود را طوری انتخاب میکنند که حتماً از جلوی منزل شهدای محل یا پیرغلامان در گذشته عبور کنند و برای لحظاتی توقف نموده و به عزاداری میپردازند و سپس به حرکت خود ادامه میدهند، در آنجا نیز صاحبان منازل با شربت از عزاداران پذیرایی میکنند.
شربت و آب به احترام و اینکه نشانهای از وفاداری حضرت عباس علیه السلام است جهت پذیرایی استفاده می شود و در تکایای قدیمی شهر مانند تکیه معاون الملک باعث ایجاد آب انبار و سقاخانه نیز شده است .
هر شب از این دهه نوحه مخصوص خود را دارد به عنوان مثال در شب و روز تاسوعا به حرمت حضرت عباس علیه السلام نوحهها حول شخصیت ایشان خوانده میشود مانند؛
کربلا ای کربلا نه که ی حسینم بی بِرا
کربلا دست علمدار حسین کردن جیا
کربلا هَم بی بِرا هَم بی علمدارم نه که ی
کربلا اسیر وه دست قوم کفارم نه که ی
در قدیم الایام از عزاداران در روز تاسوعا و عاشورا اقدام به گل مالی خود کرده و تا سه روز بعد از عاشورا آنرا پاک نمیکردند و در این روز به نشانه ماتم بر روی عزاداران کاه میپاشیدند و پس از انجام عزاداری در حین بازگشت به هیئت بانوان با اسفند و شربت با استقبال عزاداران رفته و صاحبان هیئت نیز اقدام به پذیرایی از این عزاداران میکردند.
در این دستهها نشانهها و وسایلی نیز وجود داشته و دارد شامل انواع بیرق در رنگهای سبز، قرمز، سیاه و زرد، دهل، سنج، علم و کتل، خیمه، گهواره و حجله نمادین. در گذشته به صورت نمادین شخصی را به عنوان شهید بر روی تختی خوابانده و این جسد نمادین را پیشاپیش هیئت حرکت میدادند، علم نیز وسیلهای بود که از تنه باریک درختی ساخته شده با ارتفاع تقریبا ۴ متر که قبل از آغاز دهه اول محرم متولیان هیئت این چوبها را با احترام خاص رو به قبله خوابانده با پارچههای نذری و تبرک شده میپوشاندند و پنجه ای فلزی نیز بر نوک آن سوار میکردند. این علم ها معمولاً تا پایان عزاداری دهه در محل حسینیه بودند و معمولاً یک نفر نیز هر شب در کنار آن اتراق میکرد و علم را هیچگاه تنها نمیگذاشتند. در پایان عزاداریها نیز این پارچهها را به عنوان تبرکی بین مردم تقسیم میکردند. معنای وجودی این علمها نیز این بوده که بلندی علمها نشانهای از عروج شهدا و بلند شدن آن از خاک است، یعنی خون شهید همیشه در حال جوش است و مانند درخت دوباره اوج میگیرد.
یکی دیگر از رسوم مردم غرب کشور خصوصاً در شهری مانند سنقر سنت خومچه گردانی بود، بدین شکل که چراغهای توری را به صورت پلکانی بر روی سینیهای بزرگی قرار داده و در جلوی دسته حرکت میکردند. یکی دیگر از آلات موجود در دستهها علمات بوده است که با نقوش و نمادهای مزین شده و به نشانه علمداری حضرت عباس علیه السلام توسط جوانان قوی پنجه در جلوی دست به حرکت در میآمد. این علامات دارای نمادهایی هستند مانند اسب که نشانه اطلاع رسانی شهادت ائمه بوده، اسب بالدار نماد اسب پیامبر، شیر نماد شجاعت و دلاوری مولا علی علیه السلام و همچنین اشاره ای به داستان شیر فضه در واقعی کربلا، شمشیر و دو اژدهای زنگوله دار آمدهاند تا نسل یزیدیان را از بین ببرند، کبوتر نشانه پرواز روح شهداست، طاووس که در باور عامه در روز عاشورا بال گشوده تا از پیکرهای شهدا محافظت نماید، آهو نماد ضمانت امام رضا علیه السلام، پر که معمولاً در روز تاسوعا سفید و در روز عاشورا با رنگ قرمز عوض میشدند. همچنین علمها دارای تیغههایی بودند که لزوما تعداد آنها بایستی فرد باشد و از ۳ تا ۱۳ عدد در هر طرف در نوسان است، این علمات دارای نمادهای دیگری از جمله مار، شتر، خروس، پنجه دست و غیره هستند که هرکدام معانی خاصی دارد.
یکی دیگر از نشانههای عزاداری در کرمانشاه کتل است، کتل به اسبی میگویند که روز تاسوعا و عاشورا در جلوی هیئت حرکت داده میشد و آن را با پارچه سیاه پوشانده و زره، سپر، شمشیر و کلاهخود به آن میآویختند.
پس از پایان مراسم در روز عاشورا این علامات و بیرقها به صورت خوابیده حمل میشد، یعنی از حالت عمودی به حالت افقی در میآمدند و به آن خواباندن علم میگفتند که به نشانه افتادن علم از دست حضرت عباس علیه السلام و شهادت امام و یارانش تا حسینیه بدین شکل حمل میشد. به نشانه پایان عزاداری در روز عاشورا نوحههای مخصوص سروده و خوانده میشد به عنوان مثال در روز عاشورا میخواندند؛
حسین گیان هه ِلس لّی خاک و خوینه
له شیوه د نیه لَی سرزمینه
برا سَر هیز ده بیه جواوم
نالی یتیمان کردیه کَواوم
در پایان باید اشاره کنم به تکیه معاون الملک که میتوان گفت اصلیترین مرکز تجمع هیات عزاداری بوده و فلسفه ساخت آن نیز همین موضوع کربلا و عاشورا و وقایع حین و پس از آن است که در تابلوهای کاشی کاری بینظیر آن تجلی یافته و هم اکنون نیز محل تردد دستهجات عزاداری برای سید و سالار شهیدان است. همچنین لازم است یادی کنم از همکار فرهیخته و عزیزم مرحوم بهروز رستمی که تحقیق وسیعی در این خصوص کرده و منبع برخی مطالب اینجانب همین تلاشهای ایشان است.